موضوعات مرتبط با دانش ستاره شناسی
ستاره شناسی
 
 

اگر دوست دارید درباره وبلاگ ستاره شناسی 

بیشتر بدانید 

پس 

به قسمت پیوند های وبلاگ رفته و وارد

صفحه جدید وبلاگ به نام

(درباره این وبلاگ) 

بشوید 

با تشکر  



جمعه 23 تير 1391برچسب:آرش , خبر نامه, :: 10:15 ::  نويسنده : آرش

خبری جدید  

وبلاگ ستاره شناسی در قسمت خبر نامه عضو می پذیرد. شما می توانید در قسمت خبرنامه وبلاگ عضو شوید و هر هفته از خبر های به روز شده نجومی استفاده نمایید.

پس

در خبر نامه وبلاگ من عضو شوید و از این اطلاعات استفاده نمایید

  



پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:آرش , انیشتین, :: 12:0 ::  نويسنده : آرش

 

 

زندگینامه آلبرت انیشتین
 
مقدمه
اين سخن بسيار گفته شده است كه براي پي بردن به ساختمان پركاهي باعمق و دقت ؛بايد جهان را به درستي شناخت امّا آن كس كه بتواند با چنين عمق و دقتيبه ساختمان پركاهي پي برد. در هيچ يك از امور جهان نكته تاريكي نخواهديافت ، منبراي شرح حال و زندگي انيشتن را نه براي رياضدانان ونه براي فيزيكدانان ،نه براياهل فلسفه نه براي طرفداران استقلال يهود بلكه براي آن كساني كه مي خواهند چيزي ازجهان پرتناقض قرن بيستم درك كنند . و اينك شرح حال زندگي او از كودكي تا پابان عمر:
 
آلبرت انيشين در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم كه شهر متوسطي ازناحيه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگي او اهميتي نداشتهاست . زيرا يك سال بعد از تولّد او خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديد.
 
پدر آلبرت ، هرمان انيشتين كارخانه ي كوچكي براي توليد محصولاتالكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود از آن بهره برداري ميكرد. گر چه در كار معاملات بصيرت كامل نداشت .پدر آلبرت از لحاظ عقايد سياسي نيزمانند بسياري از مردم آلمان گرچه با حكومت پروسي ها مخالفت داشت امّا امپراتوريجديد آلمان را ستايش مي كرد و صدراعظم آن « بيسمارك » و ژنرال «مولتكه » و امپراتورپير يعني «ويلهم اول» را گرامي مي داشت.
 
مادر انيشتين كه قبل از ازدواج پائولين كوخ نام داشت بيش از پدرزندگي را جدي مي گرفت و زني بود از اهل هنر و صاحب احساساتي كه خاصّ هنرمندان است وبزرگترين عامل خوشي او در زندگي و وسيله تسلاي وي از علم روزگار موسيقي بود.
 
آلبرت كوچولو به هيچ مفهوم كودك عجوبه اي نبود و حتّي مدّت زيادي طول كشيد تا سخن گفتن آموخت بطوريكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشانناقص و غيرعادي باشد امّا بالاخره شروع به حرف زدن كرد ولي غالباً ساكت و خاموش بودو هرگز بازيهاي عادي را كه ما بين كودكان انجام مي گرفت و موجب سرگرمي كودك و محبّتفي ما بين مي شود را دوست نداشت .
 
آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال ديگر طبق تعاليم كاتوليك تحصيلكرد و از آن لذّت فراوان و بود وحتّي در مواردي از دروس كه به شرعيات و قوانينمذهبي كاتوليك بستگي داشت چنان قوي شد كه مي توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادرنبودند به سوألهاي معلّم جواب دهند او به آنها كمك مي كرد.
 
انيشتين جوان در ده سالگي مدرسه ابتدائي را ترك كرد و در شهرمونيخ به مدرسه متوسطه «لوئيت پول» وارد شد . در مدرسه متوسطه اگر مرتكب خطايي ميشدند راه و رسم تنبيه ايشان آن بود كه مي بايست بعد از اتمام درس ، تحت نظر يكي ازمعلّمان ، در كلاس توقيف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگيز كلاسهايدرس ، اين اضافه ماندن شكنجه اي واقعي محسوب مي شد.
 
ذوق هنري:
 
ذوق هنري انيشتين چنان بود كه او وقتي پنج ساله بود روزي پدرش قطبنمايي جيبي را به وي نشان داد . خاصّيت اسرار آميز عقربه مغناطيسي در كوك تأثيرعميقي گذاشت با وجود آنكه هيچ عامل مرئي در حركت عقربه تأثيري نداشت كودك چنيننتيجه گرفت در فضاي خالي بايد عاملي وجود داشته باشد كه اجسام را جذب كند.
 
وقتي كه انيشتين پانزده ساله بود حادثه اي اتفاق افتاد كه جريانزندگي او را به راه جديدي منحرف ساخت : هرمان پدر او در كار تجارت خويش با مشكلاتيمواجه شد و در پي آن صلاح را در آن ديدند كه كارخانه خود را در مونيخ بفروشد و جايديگري را براي كسب و كار خود ترتيب دهند. از آن جا كه وي خوش بين و علاقمند به كسبلذّتهاي بود تصميم گرفت كه به كشوري مهاجرت كند كه زندگي در آن با سعادت بيشتريهمراه باشد و به اين منظور ايتاليا را انتخاب كرد و در شهر ميلان مؤسسه ي مشابهي راايجاد كرد. هنگاميكه وارد شهر ميلان شدند آلبرت به پدر خود گفت كه قصد دارد تابعيتكشور آلمان را ترك گويد. آقاي هرمان به وي تذكر داد كه اين كار زشت ونابهنجار است .
 
دوران دانشجويي:
 
در اين دوران مشهورترين مؤسسه فني در اروپا مركزي به استثنايآلمان ، مدرسه ي دارالفنون سوئيس در شهر زوريخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبانشركت كرد ولي بخاطر اينكه درعلوم طبيعي اطلاّعاتي وسيع نداشت درامتحان پذيرفته نشد. با اين حال مدير دارالفنون زوريخ تحت تأثير اطلاّعات وسيع او در رياضيات واقع شد واز او درخواست كرد كه ديپلم متوسطه اي را كه براي ورود به دارالفنون لازم است در يكمدرسه سوئيسي بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر كوچك «آآرائو»كه با روش جديدياداره مي شد معرفي كرد. بعد از يك سال اقامت در مدرسه مذبور ديپلم لازم را بدستآورد و در نتيجه بدون امتحان در دارالفنون زوريخ پذيرفته شد. با اين كه درس هايفيزيك دارالفنون آميخته با هيچ گونه عمق فكري نبود باز هم حضور در آنها آلبرت راتحريك كرد كه كتب جستجوكنندگان بزرگ اين را مورد مطالعه قرار دهد. او، آثار استادانكلاسيك فيزيك نظري از قبيل: بولترمان،ماكسول و هوتز را با حرص عجيبي مطالعه كرد. شبو روز اوقات او با مطالعه اين كتابها مي گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه ايآشنا شد كه چگونه بنيان رياضي مستحكمي ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصيلات خودراپايان داد و به مسأله مهم تهيه شغل مواجه شد.
 
از آنجا كه نتوانست مقام تدريسي در مدرسه پولي تكنيك بدست آوردتنها راهي باقي ماند وآن اين بود كه چنين شغل و مقامي در مدرسه ي متوسطه اي جستجوكند.
 
اكنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بيست و يك سال داشت و تابعيتسوئيس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمي خصوصي گرديد و پذيرفته شد. انيشتين از كار خود راضي و حتّي خوشبخت بود كه مي تواند بهپرورش جوانان بپردازدامّا بزودي متوجّه شد كه معلمّان ديگر نيكي را او مي كارد ضايع و فاسد مي كنند واين شغل را ترك كرد. بعد از اين دوران تاريك ، ناگهان نوري درخشيد و بعد از مدّتيدر دفتر ثبت اختراعات مشغول به كار شد و به شهر«برن» انتقال يافت. كمي بعد ازانتقال به شهر برن انيشتين با ميلواماريچ همشاگرد قديم خود در مدرسه ي پولي تكنيكازدواج كرد و حاصل آن دو پسر پي در پي بود كه اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. كارانيشتين در دفتر اختراعات خالي از لطف نبود و حتّي بسيار جالب مي نمود وظيفه ي ويآن بود كه اختراعات را كه به دفتر مذبور مي آوردند مورد آزمايش اوّليه قرار مي داد. شايد تمرين در همين كار موجب شده بود كه وي با قدرت خارق العاده و بي مانند بتواندهمواره نتايج اصلي و اساسي هر فرض و نظريه جديدي را با سرعت درك و استخراج كند. چونانيشتين به خصوص به قوانين كلي فيزيك علاقه داشت و به حقيقت در صدد بود كه با كمكمحدودي ميدان وسيع تجارت را به وجهي منطقي استنتاج كند.
 
در اواخر سال 1910 كرسي فيزيك نظري در دانشگاه آلماني پراگ خاليشد. انتصاب استادان اين قبيل دانشگاهها طبق پيشنهاد دانشكده بوسيله ي امپراتوراتريش انجام مي گرفت كه معمولاً حقّ انتخاب خويش را به وزير فرهنگ وا مي گذاشت. تصميم قطعي براي انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده ي فيزيكداني به نام« آنتونلامپا » بود و او براي انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت كه يكي از آنها «كوستاويائومان» و ديگري«انيشتين» بود. «يائومان» آن را نپذيرفت و پس از كش و قوسهافراوان انيشتين اين مقام را پذيرفت. وي صاحب دو ويژگي بود كه موجب گرديد وي استادزبردستي گررد. اوّلين آنها اين بود كه علاقه ي فراوان داشت تا براي عدّه ي بيشترياز همنوعان خود وبخصوص كسانيكه در حول وحوش او مي زيسته اند مفيد باشد. ويژگي دوّماو ذوق هنريش بود كه انيشتين را وا مي داشت كه نه فقط افكار عمومي خود را به نحويروشن و منطقي مرتّب سازد بلكه روش تنظيم و بيهن آنها به نحوي باشد كه چه خود او وچه مستهعان از نظر جهان شناسي نيز لذّت مي برند.
 
هدف انيشتين اين بود كه فضاي مطلق را از فيزيك براندازد تئورينسبي سال 1905 كه در آن انيشتين فقط به حركت مستقيم الخط متشابه پرداخته بودانيشتين با كمك از «اصل تعادل» پديدههاي جديدي را در مبحث نور پيش بيني كند كه قابلمشاهده بوده اند و مي توانست صحت نظريه جديد او را از لحاظ تجربي تأييد كرد.
 
عزيمت از پراگ:
 
در مدّتي كه انيشتين در پراگ تدريس مي كرد نه فقط نظريه جديد خودرا درباره غير وي بنا نهاد بلكه با شدّت بيشتري نظريه ي خود را درباره ي كوآنتوم نورا كه در شهر برن شروع كرده بود ، توسعه داد. با همه ي اين تفاصيل انيشتين بهدانشگاه پراگ اطّلاع دادكه در خاتمه دوره تابستاني سال 1912 خدمت اين دانشگاه راترك كرد. عزيمت ناگهاني انيشتين از شهر پراگ موجب سر وصداي بسيار در اين شهر شد درسر مقاله بزرگترين روزنامه ي آلماني شهر پراگ نوشته شد:«كه نبوغ و شهرت فوق العاده
 
انيشيتن باعث شد كه همكارانش او را مورد شكنجه و آزارقرار دهند و به ناچار شهر پراگ ترك كرد.» انيشتين عازم شهر زوريج گرديد و در پايانسال 1912 با سمت استادي مدرسه ي پولي تكنيك زوريج مشغول به كار شد شهرت انيشتين بهتدريج تا آنجا رسيده بود كه بسياري از مؤسسات و سازمانهاي علمي جهان علاقه داشتندكه وي بعنوان عضو وابسته با مؤسسه ايشان در ارتباط يابد. سالها بود كه مقامات رسميآلمان كوشش مي كردند كه شهر برلن نه فقط مركز قدرت سياسي و اقتصادي باشد بلكه درعين حال كانون فعّاليّت هنري و علمي نيز محسوب گردد بهمين جهت از انيشتين دعوت بعملآوردند. مدّت كمي بعد از ورود انيشتين به برلن ، انيشتين از زوجه ي خويش هيلوا كهاز جنبههاي مختلف با او عدم توافق داشت جدا گرديد و زندگي را با تجرد مي گذارند. هنگاميكه به عضويت آكادمي پاشاهي انتخاب شد سي و چهار سال سن داشت و نسبت بههمكاران خود كه از او مسن تر بودند بيش از حد جوان مي نمود. در اين حال همه انيشتينرا در وهله ي اوّل مردي مؤدب ودوست داشتني به نظر مي آوردند.
 
فعّاليّت اصلي انيشتين در برلن اين بود كه با همكاران خويش و يادانشجويان رشته ي فيزيك درباره ي كارهاي علمي مصاحبه و مذاكره كند وآنها را در تهيهبرنامه ي جستجوي علمي راهنمايي كند. هنوز يكسال از اقامت انيشتين در برلن نگذشتهبود كه ماه اوت 1914 جنگ جهاني شروع شد. در مدّت جنگ جهاني اوّل ، روزنامه هاي برلنهمه روزه از وقايع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عين حال انيشتين در منزلخود با دختر عمه ي خويش الزا آشنايي پيدا كر. الزا زني مهربان و خونگرم بود وهمچنين او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت با اينحال انيشتين با او ازدواجكرد. جنگ بين المللي و شرايط معرفت النفسي كه در نتيجه ي آن بر دنياي علم تحصيلگرديد مانع از آن نشد كه انيشتين با حرارت فوق العاده به توسعه وتكميل نظريه ي ثقلخويش بپردازد. وي با پيمودن راه تفكّري كه در پراگ و زوريخ
پيش گرفته بود توانست در سال 1916 نظريه اي براي ثقل بپردازد. وجاذبه ي عمومي بنا نهد كه بلكي مستقل از نظريه هاي گذشته و از نظر منطقي داراي وحد تكامل بود.
 
اهّميّت نظريه جديد به زودي مورد تأييد و توجّه دانشمنداني واقعگرديد كه داراي قدرت خلاق علمي بودند تأييد تجربي نظريه انيشتين توجّه عموم مردم رابه شدّت جلب كرده بود از اين پس ديگر انيشتين مردي نبود كه فقط مورد توجّهدانشمندان باشد و بس. به زودي وي نيز همچون زمامداران مشهور ممالك ، بازيگران بزرگسينما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.
 
مسافرتهاي انيشتين:
 
تبليغات مخالف و حملاتي كه عليه انيشتين مي شد موجب گرديد كه درتمام ممالك جهان و در همه ي طبقات اجتماعي توجّه عموم مردم به سوي تئوريهاي او جلبشود. مفاهيمي كه براي تودههاي مردم هيچگونه اهّميّتي نداشته است وعامه ي ايشانتقريبأ چيزي از آن درك نمي كردند موضوع مباحث سياسي گرديد. انيشتين دراين زمانسفرهاي خود را آغاز كرد ابتدا به هلند، بعد به كشورهاي چك و اسلواكي، اسپانيا،فرانسه، روسيه، اتريش، انگليس، آمريكا و بسياري كشورهاي ديگر. امّا نكته قابل توجّهاين است كه وقتي انيشتين و همسر او به بندرگاه نيويورك شدند با استقبال شديد وتظاهرات پر شوري مواجه شدند كه به احتمال قوي نظير آن هرگز هنگام ورود يكي ازدانشمندان رخ نداده بود .
 
انيشتين به آسيا وبه كشورهاي چين، ژاپن و فلسطين سفر كرده است واين خاتمه ي سفرهاي او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهاي متعدد به اكناف جهانانيشتين بار ديگر در برلن مستقر گرديد. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظريات اورا بعنوان بيان افكار قوم يهود و به سوي فاشيسم مي دانستند به اين دليل انيشتين بهشهر پرنيستون در آمريكا مي رود. بعد از چندي همسرش الزا در سال 1936 از دنياي ميرود و خواهر انيشتين كه در فلورانس بود به شهر پرنيستون نزد برادرش آمد. در هميندوران انيشتين تابيعت كشور آمريكا را مي پذيرد. انيشتين در سال 1945 طبق قانونبازنشستگي مقام استادي مؤسسه مطالعات عالي پرنيستون را ترك كرد ولي اين تغيير سمترسمي ، تغييري در روش زندگي و كار او به وجود نياورد وي كماكان در پنيستون بسر ميبرد و در مؤسسه ي مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.
 
آخرين سالهاي زندگي انيشتين:
 
اين دوران تجسّس در نيمه انزواي شهر پرنيستون به تدريج با اصطرابو احتشاش آميخته مي شد. هنوز ده سال ديگر از زندگي انيشتين باقي مانده بود ليكن ايندوره ي ده ساله درست مصادف با هنگامي بود كه عهد بمب اتمي شروع مي گرديد و بشريّتتمرين و آموزش خويش را در اين زمينه آغاز مي كرد. بنابراين مسأله واقعي كه براي اومطرح شد موضوع چگونگي پيدايش بمب اتمي نبود با وجود اينكه منظور ما در اين جا دادنچشم اندازي مختصر از روابط انيشتين با حوادث بزرگ سياسي آخرين سالهاي زندگي او ميباشد باز هم اگر از دو موضوع اساسي ياد نكنيم همين چشم انداز هم ناقص خواهد بود يكياز آنها نامه ي مشهور است كه وي مي بايست براي همكاري خود در شوروي بفرشد و دوّمشرح وقايعي است كه در اوضاع و احوال فيزيكدانان آمريكايي ، خاصه دانشمندان اتمي ،در داخل مملكت خودشان تغيير بسيار ايجاد كرد.
 
اكنون مي توانيم بصورت شايسته تري همه ي آنچه را كه گهگاه موجبتيره شدن پايان زندگي وي مي شد مشاهده كنيم و سرانجام روز هجدهم آوريل 1955بزرگترين دانشمند و متفكر قرن بيستم ، پيغمبر صلح و حامي و مدافع محنت ديدگان جهان، مردي كه احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه ي مردان جهان بوده است، در شهر پرنيستون واقع در ممالك متحده آمريكاي شمالي از زندگي وتفكر و مبارزه دستكشيد و از دار دنيا رفت و در گذشت.
 
در پايان به اظهار نظرهاي برخي از مشاهير درباره ي انيشتين بعد ازوفات وي مي پردازيم:
 
پيشر فتي كه انيشتين نصيب معرفت ما درباره ي طبيعت كرد از قدرتمهمّ جهان ‹امروزي خارج است. فقط نسلهاي آينده خواهند توانست مفهوم واقعي آن را دركنند.  « دكتر هارولددوز رئيس دانشگاه پرنيستون در آمريكا«
 
  »وي دانشمند بزرگ اين عصر و به واقع يكي از جويندگان عدالت وراستي بود كه هرگز با نا راستي و ظلم مصالحه نكرد.» «جواهر لعل نهر نخست وزير هند»
 
ياد او زنده و روحش شاد باد.
 
 به نقل از سایت: انجمن فیزیکدانان جوان ایران
 

 

 


چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:آرش , کپرنیک, :: 21:54 ::  نويسنده : آرش

 

زندگینامه کپرنیک
 
 
نيکلاس کپرنيک به سبب جمله اي که گفته بود زمين به دور خورشيد مي گردد نه خورشيد به دورزمين مشهور است ...
 
کپرنيک در تورون لهستان به دنيا آمد او پسر يک بازرگان بود در جواني رياضيات را در دانشااکوف خواند. سپس براي تحصيل اخترشناسي حقوق ادبيات باستان و پزشکي به دانشگاههاي مختلف ايتاليا رفت.پس از پايان تحصيلاتش در رشته حقوق در سال 1506 به عنوان پزشک خصوصي عمومي خود که يک اسقف کاتوليک بود به لهستان بازگشت. او در اوقات فراغت خود از محاسبه هاي رياضي در اختر شناسي براي تعيين محل سيارات و پيش بيني زمان وقوع حوادث آسماني نظير خورشيد گرفتگي يا ماه گرفتگي استفاده مي کرد.
 
در اين زمان محاسبه هاي حرکت سيارات به دليل سير قهقرايي سيارات دور تر و گردشي که در ظاهر به طرف عقب داشتند مشکل بود. مريخ( بهرام) مشتري و زحل در حرکت رويمدار خود به سمت جلو ظاهران دچار توقف مي شدند و پيش از حرکت دوباره به سسمت جلوچرخشي به سمت عقب داشتند.
 
بطلميوس اخترشناس يونان قديم با نظريه خود مبني بر وجود حرکت حلقه هاي کوچکتر به دور حلقه هاي بزرگتر تونسته بود اين گردش قهقرايي را توجيه کند،نظام پيچيده وي مجموعا به 70 حلقه نيازمند بود. کپرنيک با اين نظريه که حرکت سيارات به صورت دايرهاي است موافق بود ليکن او معتقد بود که خورشيد در مرکز منظومه شمسي قرار دارد نه زمين. قرار دادن خورشيد در مرکز گردش سيارات محاسبه ها را ساده تر مي کرد و تعد ادمدارها را نيز کاهش ميداد.
 
کپرنيک نشان داد که حرکت قهقرايي زماني صورت مي گيرد که حرکت کره زمين از حرکت کره مريخ يا يکيديگر از کره هاي دورتر پيشي مي گيرد و آنها را پشت سر مي گذارد او منظومه پيشنهادي خود را با جزئيات رياضي آن عرضه کرد و در سال 1530 نظرات خود را در دستنوشته اي کوتاه خلاصه کرد و آن را براي دوستان و دانشمندان عصر خود فرستاد باگذشت زمان کپرنيک نظرات ديگري بر دستنوشته خود افزود. اطمينان وي به نظرات خود درمورد منظومه سياره اي با شواهد جديدتري تقويت مي شد. مثلا در مدتي حدود دو سال مريخ از يک شي قرمز روشن به چيزي بسيار تاريکتر تبديل شد.
 
منظومه سيارهاي که کره زمين را مرکز جهان مي دانست براي اين مشاهده ها توضيحي نداشت. ولي کپرنيک مي دانست که اگر مريخ و زمين هر دو با سرعتي متفاوت به گرد خورشيد بچرخند در برخياوقات به هم نزديکتر مي شوند و در اين صورت مريخ روشنتر به نظر مي رسد و در زماني ديگر زمين و مريخ دورتر از هم قرار مي گيرند و مريخ کم نورتر ديده ميشود. کپرنيک مدارک خود را براي بيان منظومه سياره اي که خورشيد مرکز آن بود جمع آوري کرد در آن زمان خکومت و مقامات مذهبي افکار اساي و جديد را ازترس ايجاد نا آرامي اجتماعي بر نمي تابيدند. به همين سبب کپرنيک 13 سال براي اقدامي خطرناک در ارسال کتاب گردش افلاک آسماني به چاپخانه در ترديد ماند. نخستين نسخه اين کتاب در 24 مه 1543 زماني که وي شديدا بيمار و بستري بود از چاپ درآمد يک نفر از دوستانش اين نسخه چاپ شده را در دستش گذاشت و همان روز او درگذشت. کتاب کپرنيک کياسو ساليوس درباره ساختمان بدن انسان که آن هم در سال 1543 منتشر شد نشانه اي از شروع علم جديد بود.
 
به نقل از سایت : بیتوته
 

 



چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:آرش , گالیله که بود؟, :: 21:8 ::  نويسنده : آرش

 

زندگینامه گالیله
 
 
گالیلئو گالیله در سال 1564 در شهر پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. وی تا سن 19 سالگی، تمام مطالعات خود را بر ادبیات متمرکز کرده بود، تا اينکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا، نوسان چهل چراغی که در بالای سرش بود، توجه او را جلب نمود. او هنگام مشاهده متوجه شد که اگرچه دامنه نوسان هربار کوتاهتر می شود، لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند. شاید اغلب انسانها در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند، ولی گالیله از روح کنجکاو و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود. او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد. به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان درآورد. در آن زمان، هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار وجود نداشت و بنابراین، گالیله برای اندازه گیری زمان حرکت وزنه های آویزان و در حال نوسان، از ضربات نبض خود استفاده مي كرد. او به اين نتيجه رسيد که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگر چه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد، اما هر نوسان، زماني مشابه با نوسانهای قبلی را در بر می گرفت. به این ترتیب، گالیله قانون آونگ را کشف کرد. امروزه قانون آونگ گالیله همچنان در امور گوناگون به کار می رود. مثلاً‌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند. آزمایشهای او درباره آونگ، آغاز فیزیک دینامیک جدید بود؛ واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی که باعث حرکت می شوند را در بر می گیرد. گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری (استادی) گرفت و در همانجا به تدریس ریاضیات مشغول شد.
او در سن 25 سالگی، دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید؛ کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش آفرید. در دوران گالیله، بخش بزرگي از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یوناني- ارسطو که در قرن 4 پیش از میلاد می زیست- بنا شده بود. اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد. هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد، انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد. یکی از قواعد ارسطو، طرح این ادعا بود که اجسام سنگین، تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است؛ به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند. گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد. تمام حاضران در صحنه در کمال شگفتی مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند. به این ترتیب، گاليله یک قانون مهم فیزیکی را کشف کرد (سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد ).
زمانيكه گالیله مشغول مطالعه بود، ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی‌ها را با هم ترکیب کرده اند و توانسته اند اجسام را از مسافت هاي دور مشاهده نمایند. از این موضوع اطلاع صحيحي در دست نیست، ولی اینطور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود، اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته است، ولی عینک ساز دیگری بنام هانس یپرشی اختراع  او را با تردستی از او ربوده و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید. در اين زمان، گالیله هم موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید كه قدرت زیادی نداشت. اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک قرار گرفت. سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند؛ چرا كه خروج مؤمنین از کلیسای مجاور و همچنين کشتی هایی که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند را مشاهده  نمودند. گالیله فوراً دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت. مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود، شور و شعف فراواني در وي به وجود آورد. گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست، پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید آنها را بيشتر مشخص می سازد. به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید. اين دانشمند بزرگ در سال 1610 تمام این نتایج را در قالب کتابي به نام « قاصد آسمان» منتشر نمود که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت. انتشار اين کتاب تنها تحسین و تمجید به همراه نداشت ، بلکه جمعی از مردم، عليه او اعتراض کردند و از او می پرسیدند كه چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات 7  است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد و در کله آدمی 7 سوراخ موجود است. گالیله در جواب تمام سؤالات فقط مي گفت، با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا اشتباه شما برطرف شود.
گاليله بر مبناي مشاهدات و پژوهش هاي خود، فرضیه های علمی را که بر اساس آنها، زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن می گشتند، مردود شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن، کوپرنیک اثر بزرگ خود را- که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفت و زمانی که گالیله آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است ، نظریه کوپرنیک بدست فراموشی سپرده شده بود. اعلامیه گالیله، اعتراضات شدیدي را برانگیخت. فرضیه کوپرنیک بار ديگر از سوي روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک به شدت محکوم گرديد. گالیله با شخصیت های بزرگی مانند کاردینال بلارین و کاردینال باربرینی سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند، ولي روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازه نمی داد که یک فرد غیر روحانی، کتاب مقدس را مطابق میل خود تغییر دهد. طبعاً گاليله می بایست محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم از صمیم قلب به نظرات کوپرنیک اعتقاد داشت، محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر مي نمود. در سال 1632 که دوست کاردینال باربرینی بنام اوربن هفتم به مقام پاپ رسيد، از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود. وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو بودند. یکی از آنها بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کردند. با انتشار این کتاب، خشم  و غضب روحانیون چندين برابر گشت و بدتر از همه اینکه، برای شخص پاپ این سوء تفاهم ایجاد شد که شخص ابله و احمقی كه در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند، خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند. در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند :
«در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم، توبه كرده و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم».
وي بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد، ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا زمان مرگ، بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایش‌های تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری واقع در حومه فلورانس، دار فانی را وداع گوید، دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد. آثار او در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه ( لیست کتابهای ممنوعه ) خارج شد و اجازه انتشار یافت. امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است، احترام می گذاریم. او به جهانيان آموخت که یک دانشمند باید اين آزادی را داشته باشد تا نظریه هایی را که اشتباه هستند، نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد.
 

به نقل از : سایت ره پو



سه شنبه 6 تير 1391برچسب:آرش , موجودات فضایی, :: 16:57 ::  نويسنده : آرش

موجودات فضایی

اکنون می دانیم که علاوه بر کهکشان راه شیری، میلیاردها کهکشان دیگر نیز در جهان هستی وجود دارند. با بودن مجموعه عظیمی از ستارگان وکهکشانها در جهان هستی، بسیاری از مردم بر این باورند که در نقاطی از این جهان هستی حتماً موجودات هوشمند فضایی زندگی می کنند. اما جهان هستی بسیار وسیع و غیر قابل تصور است که شاید هرگز نتوانیم نشانه ای از وجود جنین موجوداتی را به دست آوریم. مثلاً ارسال پیغام رادیویی از زمین مدت دومیلیون سال طول می کشد تا به کهکشان آندرومدا برسد!



سه شنبه 6 تير 1391برچسب:آرش , کهکشان آندرومدا, :: 15:20 ::  نويسنده : آرش

کهکشان آندرومدا

وقتی با تلسکوپ ، مثلا کهکشان آندرومدا را نگاه می کنیم در حقیقت کهکشان زمان فعلی نیست که می بینیم بلکه آندرومدا در حدود دو میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و در نتیجه نور کهکشانی را می بینیم  که از چنین زمان دور تر به ما می رسد و در واقع زمان گذشته را می نگریم.

انیشتین درباره سفر به کهکشان آندرومدا می گوید:

اگر انسان به جای این که به سرعت نور برسد به سرعت نزدیکه نور برسد می توان با فرستادن یک پسر ده به کهکشان آندرومدا حدود بیست و هشت سال راه رفت و بیست و هشت سال راه بازگشت است این پسر وقتی به زمین می رسد سن او شست و شش سال می شود ولی از سن زمین حدود چهار و نیم میلیون سال گذشته است.   



جمعه 2 تير 1391برچسب:آسمان , آرش, :: 13:13 ::  نويسنده : آرش

انسان همواره آسمان را نگریسته و شیفته ی شکوه و عظمت و اسرار فضای بیکران بوده است. هزاران سال پیش، مردمان باستان از مو قعیت ستارگان آسمان شب در جهت یابی استفاده می کردند. طی چند قرن اخیر، ظهور فن آوری های نوین در عرصه ی ستاره شناسی دانش انسان را در شناخت  شگفتی های  فضا افزایش داده است. آیا انسان موفق به کشف معمای جهان هستی خواهد شد؟ 



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره شناسی و آدرس iaas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 280
بازدید کل : 37479
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1